که عبارت بودند از:
1. عدالتخواهی و عدالتگستری
2. فساد ستیزی
3. سلامت اعتقادی و اخلاقیِ مسؤولان كشور
4. التزام به اسلام
5. سادهزیستی و مردمگرایی
6. تواضع و نغلتیدن در گرداب غرور
7. اجتناب از اسراف و ریخت و پاش
8. خودگرایی و تدبیر و حكمت در تصمیمگیری و عمل
9. مسؤولیتپذیری و پاسخگویی
10. اهتمام به علم و پیشرفت علمی
11. سعهیصدر و تحمل مخالف
12. اجتناب از هوای نفس؛ چه هوای نفس شخصی، و چه هوای نفس گروهی
13. شایستهسالاری، نظارت بر عملكرد زیرمجموعه و تلاش بیوقفه برای این خدمات
14. قانونگرایی، شجاعت و قاطعیت در بیان و اعمالِ آنچه كه حق است
15. انس با خدا، انس با قرآن و استمداد دائمی از خدا
این ویژگیها برآمده از نیازهای مختلف اجتماعی بودند و مقام معظم رهبری در همین دیدار، این احساس را چنین توصیف می کنند: “مردم، تشنهی عدالت، تشنهی مبارزه با مفاسد و تشنهی تمسك به اصول انقلاب، وقتی دیدند یك نفر صادقانه این شعارها را در دست گرفته و مطرح میكند، حول محور او جمع شدند؛ خود این نعمت بزرگی است كه این تفكر به صورت یك گفتمان مسلط در جامعه در آمد و همچنان ادامه دارد و بعد از روی كار آمدن دولت نهم، تقویت هم شده است. طبیعت كار هم این است كه هر چه شما بهتر، بیشتر، صمیمیتر و پایندهتر به اصول، حركت كنید و پیش بروید، عمق ایمان در دلهای مردم ما بیشتر خواهد شد و تغییر آن به وسیلهی دستگاههای بیگانه، برای آنها دشوارتر خواهد شد.”
این اصولگرایی بطور طبیعی با تهدیدهایی مواجه است. برخی تهدید از طرف مخالفان داخلی و خارجی است که این مقابله ها تاکنون کارساز نبوده اند. اما آسیبهای درونی مهمترند.
هر جریانی نیاز به آسیب شناسی دارد و عدم ارتباط منظم اجزا و حرکت نکردن به سمت تعامل منسجم می تواند از موانع وحدت میان جریان اصولگرایی باشد. در این مختصر برخی از آسیبهای مهم را مرور می کنیم.
بی توجهی به اراده ملت
کم توجهی به یکی از اساسی ترین عوامل پیروزی نهضت و انقلاب بزرگ ملت ایران، از مهمترین آسیبها است. حضور همیشگی مردم در صحنه که در وصیتنامه گرانسنگ امام راحل (ره) به عنوان علت محدثه (پدید آورنده) و علت مبقیه (عامل حفظ و استمرار) آن معرفی شده است، پایه اصلی مبانی اصولگرایی است. امام (ره) در یکی از فرمایشات خود فرمودند: در انقلاب بعضیها اشتباه کردند اما ملت هیچ اشتباه نکرد. رفتارهای سیاسی جمعی یا گروهی که این رکن اساسی را نادیده گیرد، مغایر با اصول گرایی است. پذیرفتن این اصل به معنای نداشتن ایده و برنامه برای جهت دهی به افکار عمومی نیست. بنابراین هر ساز و کاری باید با توجه به این مهم باشد.
جلوگیری از تکثر در سلائق و روشها
بطور طبیعی سیاست های حذفی در مغایرت کامل با وحدت میان اصولگرایان و گسترانیدن چتر اصولگرایی است. وجود گرایش ها و سلایق مختلف ضرورت دارد و بایستی جریان اصولگرا با حفظ چارچوب های اصولگرایی زمینه را برای پذیرش تنوع در رویکردها و سلایق فراهم کند. آنچه که گاهی به عنوان اختلافات میان جریان اصولگرایی مطرح می شود، بیشتر جنبه القایی دارد و واقعی نیست. در بسیاری ار موارد این القائات از سوی مخالفان اصولگرایان مطرح می شود و آن نیز به دلیل تفاوت هایی است که در سلایق اجرایی وجود دارد. برخی لزوم غربالگری اصولگرایان و خالص شدن این جریان مطرح می سازند. اگر این غربالگری به معنی کنار زدن گرایش هایی است که با چارچوب های اصولگرایی مغایرت دارد، کار لازمی است اما به طور معمول ما شاهد چنین گرایش هایی نیستیم و غربالگری در درون مجموعه ضرورتی ندارد. این غربالگری در جریان اصولگرایی با گسترانیدن چتر اصولگرایی منافات دارد. حذف افراد تنها به مواقعی محدود می شود که موارد مشخصی از زیر پا گذاشتن ارزش ها و اصول اخلاقی و یا معیارهای اصولگرایی که قانون و ولایت فقیه است وجود داشته باشد. سیاست های حذفی با وحدت مغایرت دارد.
خودکامگی و میل به مطلق انگاری فردی و گروهی می تواند جریان اصولگرا را بطور اساسی دچار مشکل سازد. رویه مذکور آن هم در جریان انقلابی که برای آزادی و رهایی از خودکامگی، با پشتوانه دهها هزار شهید و مجاهدتهای فراوان به ثمر رسیده است، نباید و نمی تواند مسیر اصولگرایان باشد و توسط آنان به رسمیت شناخته شود. فقدان سعه صدر، رویكرد اتهام زنی و خود مطلق انگاری باعث می شود جبهه اصولگرایی با مشکلات جبران ناپذیری مواجه گردد.
بی اعتنایی به ضرورت وحدت در مبانی اساسی
تکثر یادشده به معنای اختلاف در مبانی مهم و اساسی مانند اسلام و مسلمات آن، ارزشهای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، قانون اساسی، رهبری ولایت فقیه نیست. آنچه این جبهه را دور محور خود جمع کرده است، التزام بدین ارکان است. در مراجعه به تاریخ گذشته انقلاب اسلامی با مصادیقی مواجه می شویم که در اثر اختلاف با مبانی جمهوری اسلامی بطور کامل در دام مخالفان کینه توز بین المللی نظام افتاده اند.
فقدان سلامت مالی و اخلاقی مسؤولان
مسؤولان همواره در منظر افکار عمومی بوده و معیار قضاوت در باره جریانهای سیاسی هستند. تأکید امام علی (ع) بر سلامت مسؤولان از این جهت است که آنان نمایندگان رسمی حاکمیّت هستند و هرگونه فساد آنان مستقیماً به بی اعتمادی عموم منتهی می شود. بنابراین اصولگرایان علاوه بر نظارتهای عمومی و قانونی، در صورت ظهور و بروز چنین مصادیقی، سازوکار درونی نیز برای این موارد پیش بینی نموده و حداقل آنان را از مجموعه اصولگرایی خارج نموده و بارعایت قوانین، به جامعه معرفی نمایند.
سطحی نگری و گرفتار شدن در مسائل فرعی
جامعه بطور جدی انتظار دارد جریان سیاسی ژرف اندیش باشد و در سطح گرفتار نیاید. مقام معظّم رهبری نیز طی یک سال گذشته بارها بر آن تأکید را نموده اند. مشاهده می شود برخی از گروههای اصولگرا به خوبی بر این مهم توجه نداشته و بر اساس مسائلی که وزن قابل توجهی ندارند، مواضعی جدی اتخاذ می کنند و بر آن اصرار می ورزند.
افراط و تفریط
سخت گیری های بی مورد و تنگ نظری و یا همراهی کردن با تشکلها و جریانهای معاند دو آفت مهم برای هر جریان اجتماعی و سیاسی است. باید توجه داشت که در بسیاری از موارد افراط کنندگان با تغییر شرائط به دام تفریط می افتند. جریان اصولگرا باید مراقب هر دو آفت باشد.
در پایان
باید اذعان داشت که اکثریت جامعه اراده خود را بر اعتماد بر خدمت کنندگان بی منت استوار ساخته است. با تعمیق حرکت جریان سیاسی – اجتماعی اصولگرایی و دقت در مطالبات اجتماعی و تداوم توجه به مسائل معیشتی، رفاهی و عمرانی، تقویت پیوندهای همگرایی، جذب حداکثری و اصلی ساختن رقابتهای درونی می تواند کشور را به سمت و سویی رهنمون سازد که اعتماد یادشده را تقویت نماید.