روز شنبه 25 مردادماه نشست همگرایی اصول گرایان استان آذربایجان شرقی در تبریز برگزار شد. این همایش که با حضور گسترده شخصیتها و اعضاء تشکلهای اصولگرا و علاقه مندان تشکیل شده بود، با تلاوت زیبایی از آیات کلام الله مجید و پخش سرود جمهوری اسلامی آغاز شد. علاوه بر قشرهای مختلف مردم، خانواده معظم شهدا، مسؤولان، اعضاء شورای شهر تبریز، ائمه محترم جمعه، روحانیت معظم، حجه الاسلام و المسلمین آقای تاج الدینی، آقایان مهندس سعیدی، افخمی ،مهندس فلاحی و دهقان از نمایندگان استان نیز در این نشست حضور داشتند.
آقای رضایی، رئیس سابق سازمان آموزش و پرورش استان با استقرار در پشت تریبون، با اشاره به جایگاه آذربایجان در تاریخ معاصر، این منطقه را از دیرباز سنگری برای ولایت و توسعه آن توصیف کرد که در جریان حوادث انقلاب، حماسه هشتم دی ماه 88 در تبریز، در جریان مشروطیت و همراهی تمام قد و استوار در اصول گرایی، در دوران صفویه و حتی بسیار دورتر از آن مبنای ولایتمداری را در کشور بنا نهاد. فرمایشات نقل شده از آیه الله صدیقی در مورد فرمایش امام علی (ع) در باره آذربایجان را شاهد روشنی دانست بر نقشی که آذربایجان در توسعه ولایت در کشور داشته است.
در ادامه دکتر فرهنگی در بحثی اجمالی، در تبیین اصولگرایی، آن را مترادف بنیادگرایی که یک اصطلاح قدیمی و نامناسب است، ندانسته و صرفاً در راستای چارچوب همراهی با انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن توصیف کرد.
وی در ادامه، بطور عمده سخنان مقام معظم رهبری را با همین محوریت برای حاضران یادآور شد.
مقام معظم رهبری در دیدار با اساتید و دانشجویان دانشگاههای استان کرمان 19/2/84 چنین می فرماید:
بنده دعوای اصلاح طلب و اصولگرا را هم قبول ندارم من این تقسیم بندی را غلط می دانم نقطه مقابل اصولگرا ، اصلاح طلب نیست ، نقطه مقابل اصلاح طلب ، اصولگرا نیست نقطه مقابل اصولگرا آدم بی اصول و لاابالی است آدمی که به هیچ اصلی معتقد نیست آدم هرهری مذهب است … نقطه مقابل اصلاح طلبی افساد است بنده معتقد به اصولگرای اصلاح طلبم اصول متین و متقنی که از مبانی معرفتی اسلام برخاسته با اصلاح روش ها به صورت روز به روز و نو به نو ……
بازخوانی این سخنان میتواند ملاك مناسبی برای ارزیابی اصولگرایی باشد. مقام معظم رهبری؛ حضرت آیت الله خامنه ای در تاریخ 29 خرداد 1385 در جمع مسئولان نظام سخنان مبسوطی در این باره دارند که خلاصه ای از آن چنین است:
اصولگرایی در مقابل جریانهای سیاسى داخل نظام نیست.
مقام معظم رهبری در بخشی از سخنان خود مخالفت خویش با اختصاص اصولگرایی به یك نحلهی سیاسی را اعلام كرده و میفرمایند:
«اصولگرایى به حرف نیست؛ اصولگرایى در مقابل نحلههاى سیاسى رایج كشور هم نیست. این غلط است كه ما كشور یا فعالان سیاسى را به اصولگرا و اصلاح طلب تقسیم كنیم: اصولگرا و فلان؛ نه. اصولگرایى متعلق به همهى كسانى است كه به مبانى انقلاب معتقد و پایبندند و آنها را دوست مىدارند؛ حالا اسمشان هر چه باشد.»
ایشان در توضیحات بعدی شاخصه های اصول گرایی را بیان می کند:
ایمان و هویت اسلامى و انقلابى و پایبندى به آن
«این، وظایفی را بر عهدهى دولت مىگذارد. نمىشود گفت دولت به ایمان مردم كارى ندارد؛ نه. مدتى این فكر را ترویج كردند؛ اما این غلط است. دولت وظیفهدار است. چطور وزارت بهداشت با داروفروشهاى مصنوعى ناصرخسرو مبارزه مىكند؛ اما وزارت ارشاد با مخدر فروشهاى فرهنگى مبارزه نكند؟! با سمپراكنان فرهنگى مبارزه نكند؟! این، وظیفهى دولت است؛ صدا و سیما یك جور، وزارت ارشاد یك جور و دستگاههاى گوناگون یك جور. وظیفهى مهم این است كه ما پایههاى یك ایمان روشنبینانه و استوار را در ذهن نسلهاى جوان و رو به رشد خودمان تقویت كنیم
ایران اسلامى پرچم خودش را دارد. ما كسى مثل امام را با آن افكار نو، روشن و با آن نوآورى در همهى بخشها، حتّى در فقه داریم؛ این كه شما مىبینید اسلامى كه ایران اسلامى عرضه مىكند، مثل قند در كام ملتها شیرین مىآید و همهجا پخش مىشود، علتش این است. استعداد، ذوق، فهم و حكمت ایرانى وقتى در كار حلاجى و فهم دین مىافتد، این ثمرات خوب را پدید مىآورد. هویت اسلامى و دینى و پایبندى به آن، یعنى این.»
عدالت اصل دیگری از شاخصههای اصولگرایی است. مقام معظم رهبری اموری چون كم كردن فاصلهها، دادن فرصتهاى برابر، تشویق درستكار و مهار متجاوزان به ثروت ملى، عدالت را در بدنهى حاكمیتى رایج كردن – اعمال آن در عزل و نصبها، قضاوتها، اظهارنظرها – مناطق دوردست كشور و مناطق فقیر را مثل مركز كشور زیر نظر آوردن، منابع مالى كشور را به همه رساندن، همه را صاحب و مالك این منابع دانستن را از جمله مسایلی دانستند كه مورد اتفاق در تعریف عدالت است. ایشان در این باره فرمودند:
«فلسفهى وجودى ما، عدالت است. این كه ما برنامهى رشد اقتصادى درست كنیم و بگذاریم بعد از حاصل شدن دو، سه برنامه رشد اقتصادى، به فكر عدالت بیفتیم، منطقى نیست. رشد اقتصادى باید همپاى عدالت پیش برود؛ برنامهریزى كنند و راهش را پیدا كنند. حالا عدالت چیست؟ البته ممكن است در معنا كردن عدالت، افرادى، كسانى یا گروههایى اختلاف نظر داشته باشند؛ اما یك قدر مسلّمهایى وجود دارد: كم كردن فاصلهها، دادن فرصتهاى برابر، تشویق درستكار و مهار متجاوزان به ثروت ملى، عدالت را در بدنهى حاكمیتى رایج كردن -در عزل و نصبها، قضاوتها، اظهارنظرها – مناطق دوردست كشور و مناطق فقیر را مثل مركز كشور زیر نظر آوردن، منابع مالى كشور را به همه رساندن، همه را صاحب و مالك این منابع دانستن، از قدرِ مسلّمها و مورد اتفاقهاى عدالت است كه باید انجام بگیرد. بنابراین، عدالت یك اصل است و نیازمند قاطعیت. عدالت، با من بمیرم، تو بمیرى درست نمىشود؛ عدالت، با تعارف درست نمىشود؛ اولاً قاطعیت مىخواهد، ثانیاً ارتباط با مردم مىخواهد، ثالثاً سادهزیستى و مردمى بودن لازم دارد و بالاتر از همه، خودسازى و تهذیب مىخواهد؛ این هم جزو پیش شرطها و پیش نیازهاى اجراى عدالت است. اول، باید خودمان را درست كنیم و یك دستى به سر و صورت خودمان بكشیم، تا بتوانیم عدالت را اجرا كنیم؛ وظیفهى من و شما اینهاست. واقعاً باید با ویژهخواران و فساد مبارزه كنیم.»
حفظ استقلال سیاسی، تقویت خودباورى و اعتماد به نفس ملى، جهاد علمی، شكوفایی اقتصادی، تثبیت و تأمین آزادی و آزاداندیشی از دیگر شاخصه هاست.
ایشان درباره آزادی و آزاداندیشی می فرماید: این یكی از مبانی اصلی اصولگرایی است. مقام معظم رهبری با تفاوت قائل شدن بین آزادی و فهم غلط از آن، رشد اجتماعى، علمى، فكرى و فلسفى را بدون آزاداندیشی غیرممكن دانسته و میفرمایند:
«آزادى را نباید بد معنا كرد. آزادى یكى از بزرگترین نعمتهاى الهى است كه یكى از شعبش آزاداندیشى است. بدون آزاداندیشى، این رشد اجتماعى، علمى، فكرى و فلسفى امكان ندارد. در حوزههاى علمیه، دانشگاه و محیطهاى فرهنگى و مطبوعاتى، هو كردن كسى كه حرف تازه اى مىآورد، یكى از بزرگترین خطاهاست؛ بگذارید آزادانه فكر كنند. البته من فهم غلط از آزادى را تأیید نمىكنم؛ باز گذاشتن دست دشمن را در داخل براى اینكه مرتباً گاز سمّى تولید كند و در فضاى فرهنگى یا سیاسى كشور بدمد، تأیید نمىكنم؛ من براندازى خاموش را – آنچنانى كه خود امریكاییها گفتند و عواملشان چند سال قبل در اینجا سادگى و بىعقلى كردند و به زبان آوردند – برنمىتابم و رد مىكنم؛ اما توسعهى آزادى و رها بودن میدان براى پرورش فكر و اندیشه و علم و فهم، ربطى به اینها ندارد. ظرافتى لازم است كه آدم این دو منطقه را از همدیگر باز بشناسد و مرز اینها را معین بكند. آزادى و آزاداندیشى، یكى از مبانى اصلى اصولگرایى است.»
ایشان همچنین درباره ویژگی دیگر اصولگرایی یعنی اصلاحات گفتند:
«اصل دیگر، اصلاح و تصحیح روشهاست؛ اصلاحات. اصلاحات جزوِ مبانى اصولگرایى است. آن اصلاحاتى كه بخواهد با معیار امریكایى در كشور انجام بگیرد، مثل همان اصلاحات رضاخانى است. مىدانید كه رضاخان در مهمترین بخشها و سالهاى سلطنتش، شعارش اصلاحات بود! همهى این فجایع و جنایاتى كه شما در دورهى رضاخان سراغ دارید، تحت نام و زیر پرچم اصلاحات انجام گرفته است؛ اسناد بازماندهى از دورهى رضاخان را بخوانید. افراد را بركنار مىكردند؛ چون مىگفتند اینها ضداصلاحاتند؛ افرادى را سر كار مىآوردند؛ چون مىگفتند اینها مؤمن به اصلاحاتند. آن اصلاحاتى كه با معیار رضاخانى، با معیار آمریكایى و با معیار فرهنگ غربى انجام بگیرد، اصلاحات نیست، افسادات است. بنده سه، چهار سال قبل، چند سخنرانى در نماز جمعه و غیر نماز جمعه در اینباره كردهام.
اصلاحات باید ضابطهمند و مبتنى بر ارزشها و معیارها و خطكشهاى اسلامى و ایرانى باشد. معیار اصلاحات، قانون اساسى است؛ بر این اساس، باید ما اصلاحات كنیم؛ ما به اصلاحات احتیاج داریم. اصلاحات، تصحیح روشهاى ماست؛ تصحیح هدفهاى مرحلهاى ماست؛ تصحیح تصمیمگیریهاى ماست؛ تعصب نورزیدن روى تصمیمگیریها ناحق است. این، غیر از ساختارشكنى و مبارزهى با قانون اساسى، مبارزهى با اسلام و مبارزهى با استقلال یك كشور است.»
دکتر فرهنگی در پایان ضمن ارائه گزارشی از فعالیت اصولگرایان گفت: برای اینکه اصولگرا باشیم نیازی نیست که جایی، نام خود را ثبت کرده باشیم، نیازی نیست وابسته به حزب یا جناحی خاص باشیم، نیازی نیست شعار دهیم و نتوانیم آن شعارها را عملی سازیم. برای آنکه اصولگرا باشیم کافی است که به اصولی که رهبر معظم انقلاب اسلامی برای اصولگرایی برشمرده اند، ایمان داشته باشیم و به آن اصول عمل کنیم. آری همه می توانند اصولگرا باشند.
سپس حجه الاسلام و المسلمین آقای تقوی، پشت تریبون قرار گرفت و در ابتدا اعلام کرد: حضور گسترده شما در این نشست، نشان از تعهد شما دارد که برای این موضوع مهم وقت اختصاص می دهید.
خلاصه بیانات ایشان چنین است:
انسانها در جامعه هر کدام به میزان سعۀ وجودی شان می توانند اثر گذار باشند. تأثیر در جامعه و اثرگذاری نیاز به مقدماتی دارد و باید شرایطی را فراهم کرد تا انسان بتواند نقش خود را در جامعه ایفا کند. اثرگذاری، چه فرد و چه جمع نیاز به اعتبار و سرمایه دارد. هر کسی با چه اعتبار و سرمایه ای به میدان آمده است. بیانگر نقش آفرینی او است.
در قران کریم، خداوند متعال می فرماید: انّ الله لایغیّر ما بقوم حتی یغیّروا ما بانفسهم. تا در خود تحول ایجاد نکنیم، نمی توانیم در جامعه تحول ایجاد کنیم. پیامبر گرامی اسلام فرمود، با جهاد اکبر می توان این موضوع را به اثبات رساند. مولا امیر مؤمنان (ع) تبلور عملی این تفکر است.
به قول فؤاد کرمانی:
تا نمیــــری زخودی ، زنده نگردی به خـــدای نفی کفــر است، که اثبات کند ایمـــان را
منیت ها اجازه نمی دهد در بیرون نقش آفرین باشیم. اینها از مسائل بدیهی است. هر کس بخواهد چه فرد و چه جمع تحول ایجاد کند باید گام نخست را از خود بردارد. از خواسته ها و منافع شخصی مان بگذریم تا در جامعه اثر گذار باشیم. به قول حافظ:
در رهِ منزلِ لیلی که خطرهاست در آن شرط اول قدم آن است که مجنون باشی
تاریخ موفقتیها و عدم موفقتیها در همین مطالب نهفته است.
وی افزود: می خواهیم مجموعه ای اثرگذار باشیم و حاضر نیستیم انگ سرخوردگی، افسردگی و گوشه گیری و رهبانیت به ما بزنند.
بعد از انتخابات ریاست جمهوری اخیر، شکل گیری اجتماع 50 هزارنفری در مصلا با حضور رهبری دارای معنای گسترده ای است. اشارات و کنایات برتر از صراحات را درک کنیم. نیروهای مؤمن و مؤثر، نباید در این فراز و نشیبها سرخورده شوند. در سخنان اخیر رهبری که در ماه مبارک با کارگزاران نظام داشتند، فرمودند: نیروهای مؤمن و متعهد و علاقه مند به ارزشهای اسلامی، نباید طرد شوند، نباید گوشه گیر شوند. این دغدغه رهبری است که نیروهای مؤمن و مخلص نباید بی تفاوت باشند. این دغدغه را من و شما باید برطرف کنیم و دعوت کنیم و به صحنه بیاوریم. به میزان توانائیش هر کس سهیم باشد. می خواهیم اعلام کنیم مجموعه ای عظیم در کشوریم که می خواهیم اثر گذار باشیم. اما چه مقدار شرایط اثر گذاری را در خودتان فراهم می کنیم؟
در این جمع هیچکس نمی گوید خودم یا دوستانم بی خاصیت باشیم. همه می خواهند خاصیت بالایی داشته باشند. باید مقدمات را فراهم کنیم. بعد از انبیاء و اولیاء، شخصیتهایی مثل امام راحل (ره)، شهید بهشتی که یک ملت بود برای ملت ما، الگوهای روشنی هستند. در ادبیات قرآنی، انّ ابراهیم کان امهً قانتاً لله حنیفاً – ضربه علی یوم الخندق، افضل من عباده الثقلین
اگر با آن مقدمات باشد این نقش را دارد. در بخش حکمتهای نهج البلاغه، وقتی خبر شهادت مالک اشتر را به مولای متقیان می دهند، می فرماید: “مالک و ما مالک”، من می گویم و شما می شنوید که مالک که بود. او قله بلندی در سلسه جبال معنویت بود که هیچ پرنده ای نتوانست بر آن فراز آید. اگر سنگ بود، صخره بود، اگر کوه بود قله برتر بود – چرا از مالک اشتر این گونه یاد می شود.
در آرمانهای نبوی، سیره اولیاء الهی نمونه های زیادی از این تجلیل ها می توان یافت. ارتباط امام صادق (ع) و شاگردش هشام را ببینید: چرا هارون روی او حساس است. زیرا “انّ لسان هشام اوقع فی نفوس الناس من الف سیف” منطق قوی هشام برای حاکمیت ما خطر ناکتر از هزار مرد شجاع و شمشیر به دست بود. یک انسان می تواند این گونه اثر گذار باشد. “لولا علی لهلک عمر”، اعتراف دیگران به نقش محوری امام علی (ع) است. حتی تفرقه میان کسانی که همه شعار حق می دهند، دارای آثار منفی است. چه کسانی با اختلاف توانستند اثر بگذارند و موفق شوند؟. هر کس بیاید و اعلام کند. اختلاف موفق شده است، جایزه دارد.
موفقیتها مدیون هم گرایی است. در لحظه های حساس اگر پایبند نباشیم، اصولگرا نیستیم – ریشه های اختلاف متفاوت است. به خاطر مصلحت اهم باید از مصلحت مهم صرفنظر کنیم. قربانی شویم تا موضوع اساسی پیش برود که البته نیاز به ایثار و از خود گذشتگی دارد. منشور اصولگرایی، مبانی و باید ها و نبایدهایی دارد. مبانی این منشور، اسلام، جمهوری اسلامی و قانون اساسی، خظ و سیرۀ امام و ولایت فقیه است. «مبانی»، مفاهیم ثابتی هستند كه در هیچ زمینه و وضعیتی، دچار تغییر نمیشوند؛ مفاهیمی كه جوهره و ثابتات جریان اصولگرایی به شمار میآیند. بیان و التزام این مبانی به معنای اهمیت و تعیینكنندگی آنها در همه زمانها است.
، اولویتهای جریان اصولگرایی در مقام عمل و بخصوص در زمان فعلی عبارتند از:
دفاع از ارزشهای اسلامی؛ پایبندی به مبانی انقلاب اسلامی؛ التزام عملی به ولایت فقیه و فصلالخطاب دانستن نظر رهبری؛ احترام و توجه به جایگاه روحانیت و مرجعیت؛ ساده زیستی و پرهیز از تجملگرایی و اشرافیگری و توجه ویژه به گروههای ضعیف و نیازمند؛ اعتقاد به آزادیهای مشروع و مردمسالاری دینی؛ عدالت محوری و مبارزه با فساد؛ تاكید و باور به پیشرفت همه جانبه كشور؛ اداره امور بر اساس موازین اسلامی، عقلانیت، قانون، برنامه، حسن تدبیر و عطوفت با مردم؛ اعتقاد و التزام به تعامل و هماهنگی میان قوا در سایه تدبیرهای رهبری؛ دشمنشناسی، استكبار ستیزی، استقلال طلبی و موضعگیری صریح در برابر دشمنان و فتنهها و تلاش برای تحقق وحدت امت اسلامی است.
نبایدهایی مانند نا فرمانی صریح، ضمنی یا پنهانی از تدابیر رهبری، نادیده گرفتن جریان انقلاب، بی توجهی به سرمایه انسانی کار آمد، عدم رعایت موازین اخلاقی، خروج از خطا امام بر اساس تبیین رهبری، عدم رعایت اصل عزت اسلامی، با احتیاطی در بیت المال، ایجاد تفرقه میان نیروهای خودی، بی توجهی به نیروهای خودی و بی تفاوتی نسبت به مباحث اقتصادی و سرانجام، عدم رعایت اصل تولی و تبری نیز از موارد سلبی هستند که باید ار آنها اجتناب شود.
این حرکت اپوزوسیون دولتها نیست، حمایت و نقد منصفانه و دفاع واقع بینانه مشی ماست. معتقدیم هرگونه موفقیت نظام، در گرو موفقیت دولت است. چوب لای چرخ دولت گذاشتن را نادرست می دانیم. البته نظر و فکر سیاسی هم داریم و به خادمان ملت کمک می کنیم. حامی رهبری هستیم و از ایشان حمایت می کنیم.
کنار گذاشتن منیتها و بکار بستن تواضع، از دغدغه های اصلی است. همه را جمع کنیم، جلسات مرتب بگذاریم با همنوایی به پیش ببریم و شایستگی خود را نشان دهیم.
همایش با اتمام سخنان حجه الاسلام و المسلمین آقای تقوی پایان یافت.