این مقاله اخیراً در بیستمین شماره فصلنامه مطالعات جنگ ایران و عراق که به شهید باکری اختصاص دارد چاپ شده است.
درآمدی بر سبک مدیریت شهید مهدی باکری
دکتر محمدحسین فرهنگی
مقدمه
در باره شهید باکری فرمانده وارسته لشکر عاشورا سخنان زیادی گفته شده و مطالب گوناگونی انتشار یافته است. کسانی که او را از نزدیک می شناسند بر این باورند که هنوز ناگفته های زیادی در ابعاد توصیفی و تحلیلی شخصیت او وجود دارد که هنوز بیان نشده اند. به طور کلی در باره شهدا هر کس هر آنچه می داند باید بگوید و نهادهای مسئول نیز بایستی در گردآوری نظام مند آنها تلاش کنند. بسیاری از منابع، به ویژه در بعد اطلاعات توصیفی، هنوز در خاطره ها باقی مانده است که گروهی از دارندگان آنها نمی دانند آنها را به چه کسانی و در کجا عرضه کنند. گروهی نیز با تنگ نظری آنها را برای خود نگه داشته اند که بایستی به طرق مختلف استخراج شوند. باید به این دسته یادآور شد که می خواهند چه کنند؟ و چرا با عدم انتشار واقعیات زندگی شخصیت های بزرگی چون شهید باکری باعث می شوند تا نسل های آینده آنها را اسطوره هایی مبهم بشناسند، نه آن چنان که بوده اند.
البته در توصیف ها نیز باید به شدت مراقب صحت و سقم اطلاعات بود. به نظر می رسد یکی از مهم ترین بخش های توصیفی، اطلاعاتی است که راویان در زمان عملیات ها گرد آورده اند. آنچه جمع آوری شده است بایستی به صورت مشروح پیاده شده و به عنوان اسناد ارزش مند دفاع مقدس عرضه شوند.
بنا به در خواست، سعی شده است در این مقاله نگاهی کوتاه و تحلیلی به ابعاد مدیریتی سردار شهید آقا مهدی باکری داشته باشیم.
جامعیت
اشخاص به تناسب روحیات و توانمندی های خود، ابعاد شخصیتی خویش را در عرصه مدیریت به نمایش می گذارند. در تجزیه و تحلیل عملکرد مدیریتی مشخص می شود که چه کسی برای چه موضوعاتی اولویت قائل می شده و تلاش های خود را بر چه موضوعاتی متمرکز می کرده است. شهید باکری از محدود مدیران و فرماندهانی بود که مدیریتی جامع و فراگیر داشت ……….
این مقاله اخیراً در بیستمین شماره فصلنامه مطالعات جنگ ایران و عراق که به شهید باکری اختصاص دارد چاپ شده است.
درآمدی بر سبک مدیریت شهید مهدی باکری
دکتر محمدحسین فرهنگی
مقدمه
در باره شهید باکری فرمانده وارسته لشکر عاشورا سخنان زیادی گفته شده و مطالب گوناگونی انتشار یافته است. کسانی که او را از نزدیک می شناسند بر این باورند که هنوز ناگفته های زیادی در ابعاد توصیفی و تحلیلی شخصیت او وجود دارد که هنوز بیان نشده اند. به طور کلی در باره شهدا هر کس هر آنچه می داند باید بگوید و نهادهای مسئول نیز بایستی در گردآوری نظام مند آنها تلاش کنند. بسیاری از منابع، به ویژه در بعد اطلاعات توصیفی، هنوز در خاطره ها باقی مانده است که گروهی از دارندگان آنها نمی دانند آنها را به چه کسانی و در کجا عرضه کنند. گروهی نیز با تنگ نظری آنها را برای خود نگه داشته اند که بایستی به طرق مختلف استخراج شوند. باید به این دسته یادآور شد که می خواهند چه کنند؟ و چرا با عدم انتشار واقعیات زندگی شخصیت های بزرگی چون شهید باکری باعث می شوند تا نسل های آینده آنها را اسطوره هایی مبهم بشناسند، نه آن چنان که بوده اند.
البته در توصیف ها نیز باید به شدت مراقب صحت و سقم اطلاعات بود. به نظر می رسد یکی از مهم ترین بخش های توصیفی، اطلاعاتی است که راویان در زمان عملیات ها گرد آورده اند. آنچه جمع آوری شده است بایستی به صورت مشروح پیاده شده و به عنوان اسناد ارزش مند دفاع مقدس عرضه شوند.
بنا به در خواست، سعی شده است در این مقاله نگاهی کوتاه و تحلیلی به ابعاد مدیریتی سردار شهید آقا مهدی باکری داشته باشیم.
جامعیت
اشخاص به تناسب روحیات و توانمندی های خود، ابعاد شخصیتی خویش را در عرصه مدیریت به نمایش می گذارند. در تجزیه و تحلیل عملکرد مدیریتی مشخص می شود که چه کسی برای چه موضوعاتی اولویت قائل می شده و تلاش های خود را بر چه موضوعاتی متمرکز می کرده است. شهید باکری از محدود مدیران و فرماندهانی بود که مدیریتی جامع و فراگیر داشت. برای توضیح بیشتر این مطلب نمونه دیگری را که آشنایی بیشتری نسبت به شخصیت ایشان وجود دارد، مثال می زنم و آن شخصیت امام خمینی (ره) است. در حوزه علمیه قم مراجع زیادی ظهور یافته اند و شخصیت های علمی فراوانی را سراغ داریم که اکثر آنها در زمینه های معینی تبحر داشته اند. یکی فقیه برجسته ای بوده و دیگری فیلسوف، آن دیگری در علوم قرآنی یا تاریخ یا علم رجال و یا سایر شاخه های علمی برجسته بوده اند، اما امام خمینی (ره) جامع بود. او فقهی برجسته، فیلسوفی شناخته شده، مفسری توان مند و عارفی شوریده بود. به این ویژگی ها خصلت های علمی، اجتماعی و فردی دیگری را نیز اضافه کنید: سیاست مداری تیز هوش، شاعری برجسته، رهبر اجتماعی توان مند و بسیج گر، قهرمان شکار فرصت ها، دارای قاطعیتی کم نظیر، دارای قدرت تحمل استثنایی، دارای خطی زیبا در نوشتن، انسانی نرم خوی در زندگی فردی و دارای عواطف فوق العاده حساس در مسائل انسانی. او کسی است که بدون آنکه تظاهر کند، آنچه را که بدان اعتقاد ندارد – بدون آنکه بیم و هراسی داشته باشد که پس از آن در باره اش چه خواهند گفت – بیان می کند، کسی که سخنان پیچیده علمی و موضع گیری های تودرتوی سیاسی را با بیان ساده با افکار عمومی در میان می گذارد و ده ها و صدها ویژگی دیگر. مجموع این خصوصیات ایشان را می توان در عبارت «جامعیت» خلاصه کرد. شهید مهدی باکری نیز چنین بود. او ضمن آنکه بر دانش و مهارت های نظامی مسلط بود و دقیق ترین اظهارنظرها را در مراحل طراحی عملیات، در سطوح مختلف نظامی ارائه می کرد، اولویتی هم زمان برای آموزش نیروها در ابعاد نظامی و اعتقادی قائل بود و به رفاه آنها اهتمام کافی داشت. ارتقای متوازن بخش های مختلف تحت امر خود را پیگیری می کرد، به فکر احداث پادگان مناسب بود، آسیب شناسی جبهه ها را در دستور کار خود داشت، به صرفه جویی اهمیت می داد، از تنبلی و بی حالی نیروها جلوگیری می کرد، انفعال در پدافند را به پدافند فعال و مبتکرانه تغییر می داد و نسبت به ناهنجاری های اعتقادی و رویه های اخلاقی نامناسب،عکس العمل های موضعی مناسب نشان می داد.
در کنار همه این ویژگی های مربوط به مراحل مقدماتی و آماده سازی لشکر، در عملیات ها را هدایت نیروها نیز کم نظیر بود. با مهارت و سخت کوشی خاصی عملیات ها را هدایت می کرد به گونه ای که مطمئن ترین بخش های عملیات ها را برای فرماندهان رده های بالاتر فراهم می آورد. واقع بینی، درک موقعیت های حساس، تحمل فوق العاده در لحظات بحرانی، سخت گیری بجا و پذیرش واقعیات ویژگی هایی نیستند که همگان بتوانند آنها را تواماً دارا باشند. حتی فرماندهان هم تراز و بالاتر نیز دارای چنین ویژگی ای نبودند.
سختی ها و دشواری های جبهه ها باعث نمی شدند که در روابط اخلاقی فوق العاده ای با دیگران – چه کسانی که در جنگ بودند و چه آنها که نبودند – تأثیر منفی بر جای بگذارد. روابط انسانی ممتاز شهید باکری مهم ترین ویژگی ای است که او را در میان آذری ها و همه کسانی که با او در ارتباط بودند ماندگار نموده است، هر چند اینها که ذکر شدند تمام خصوصیات او نیستند.
در ارتباط با رهبری امام خمینی (ره) نیز دارای تبعیتی کم نظیر بود. از اعماق وجود به ایشان اعتقاد داشت و به دقت رهنمودها و دیدگاه های ایشان را پیگیری می نمود. بعد از شهادت ایشان متوجه شدیم که همسرش را موظف کرده بود تا سخنان امام را استخراج کرده و به صورت منظم در اختیار او قرار دهد.
ایمان عمیق به توحید و معاد در زندگی شهید باکری موج می زد. در این زمینه ها، تذکر به خود و دیگران را در دستور کار مستمر خود داشت. کم گفتن، سنجیده و گزیده سخن گفتن از خصلت های ثابت او بود. شخصیت خشک و غیرمنطقی نداشت. همه افراد – از رزمنده تک ور تا نیروی تدارکاتی گرفته تا معاون و مسئول واحد – دوست داشتند که لحظاتی را با وی بگذرانند. یکی از فرماندهان رده های رزمی هم تراز که بعدها برای اداره مسئولیتی به لشکر آمده بود، می گفت خیلی دوست داشتم زمان شهید باکری به لشکر عاشورا بیایم اما هر چه تلاش کردم نشد. ما هم به شوخی می گفتیم که حتماً لیاقش را نداشتی. شاید این جمع بندی درست باشد که این جامعیت تنها با استعدادهای ذاتی و اکتسابی حاصل نمی شود. بلکه بایستی توأم با عنایت های خدادادی باشد. یعنی پرتوی از جمال و کمال لایزال حضرت دوست می تواند همه توفیقات فنی، انسانی و اخلاقی را در یک نفر فراهم آورد و لاغیر. بدیهی است که اینها در نتیجه سخت کوشی، تلاش، تمرین و اثبات تمایل واقعی به لقای پروردگار به دست می آید.
مدیریت تعارض (Conflict Management)
از تکنیک های قابل توجه مدیریتی که در رفتار سازمانی مورد بررسی قرار می گیرد، مدیریت تعارض یا مدیریت تنازع است.
انسان هایی که در یک سازمان گرد هم می آیند دارای خصلت ها، باورها و سلیقه های متنوعی هستند که گاهی باعث می شود اختلافاتی در میان آنها بروز کند. نظریه های مختلفی برای رفع این اختلافات ارائه شده است که یکی از جدیدترین و پذیرفته شده ترین آنها، نظریه مدیریت تعارض است. به رسمیت شناختن اختلافات، مدیریت آنها و حتی نگه داشتن سطحی از تعارض – به گونه ای که لطمه ای به اهداف سازمانی نرساند – سر زندگی، نشاط و کارآیی نیروها را به ارمغان می آورد. این رویکرد نوین در مباحث مدیریتی تدریس می شود. شهید باکری توان مندی بالایی در مدیریت تعارض داشت. لشکرهای سپاه از فرهنگ ها و باورهای قومی خاصی تشکیل می شدند و در نتیجه اداره این لشکرها کار ساده و آسانی نبود. روحیات تبریزی ها با مراغه ای ها، اردبیلی ها ارومیه ای ها و خوبی ها یکی نبود. فرماندهان بخش ها و مسئولین واحدهای مختلف که از شهرهای مختلف بودند، نیز روحیات متفاوتی داشتند و همین موضوع و عوامل دیگر، تعارض هایی را به وجود می آورد. شهید باکری ضمن آنکه با تبحر خاصی اجازه نمی داد این تنوع، مشکلی برای مأموریت های لشکر پدید آورد، سطح خاصی از رقابت را نیز با استفاده از همین تفاوت سلیقه ها و رویکردها حفظ می کرد.
گاهی تصمیمات جسورانه ای می گرفت. اجازه غبیت به کسی نمی داد و به غیبت گوش نمی کرد، اما اختلاف نظرهای مدیریتی و تاکتیکی را با حوصله می شنید و بررسی می کرد و بهترین را اعمال می کرد. شهید باکری اهل ارومیه بود، اما به گونه ای رفتار می کرد که تبریزی ها و اردبیلی ها او را بیشتر از ارومیه ای ها دوست داشتند. خود را از شوخی های گویشی گویش های مختلف آذری کنار نمی کشید و حتی در مواردی که جنبه توهین نداشتند، همراهی نیز می کرد، اما اجازه افراط نمی داد. به همین دلیل توانسته بود ترکیب مناسبی از وحدت در عین کثرت را در لشکر پدید آورد.
رهبری کاریزماتیک
شهید باکری شخصیت فرهمندی داشت. در توضیح کاریزما می گویند کاریزما بر دو نوع است: کاریزمای مثبت – مانند گاندی – و کاریزمای منفی – مانند هیتلر – و نقطه اشتراک هر دو، جایگاه ویژه فرد در اعمال قلوب انسان ها است و آنچه آن را مثبت یا منفی می کند، بهره ای است که شخص کاریزما از آن در جهت اهداف انسانی یا ضدبشری به کار می برد. شهید مهدی باکری کاریزمای مثبت فوق العاده ای داشت. به همین دلیل تمام رزمندگان لشکر، فقط او را فرمانده لشکر نمی دانستند بلکه فراتر از آن فکر می کردند و او را در حد یک الگو و در حد انسانی متعالی می دانستند.جامعیتی که در ابتدا از آن سخن گفتیم از علل ظهور چنین شخصیتی بود. در گذشته شخصی در باره شهید رجایی گفته بود. “او نمونه الگویی غیرمعصوم برای انسان ها بود”. این توصیف در باره شهید باکری نیز صادق است.
مدیریت از نزدیک
اصطلاح مدیریت از نزدیک را از جایی نگرفته ام و شاید ابداعی باشد. به عبارت دیگر اصطلاح دیگری به ذهنم نیامد تا ارائه کنم. مقصود خود از این اصطلاح را با مقدمه کوتاهی توضیح می دهم.
در مدیریت علمی “تیلور” و پیچیدگی و رسمیت مورد نظر “ماکس وبر” سازمان پدیده ای فرا انسانی است که افراد به تناسب جایگاه مسوولیتی خود، وظائفی را بر عهده دارند و بایستی از طریق سلسله مراتب آنها را انجام دهند. بعدها مکتب جنبش روابط انسانی – در دهه 1960 میلادی – ایرادهایی را بر این رویکرد وارد کرد، اما به هر حال مجموعه های نظامی التزام خود به دیسیپلین نظامی و اقدام از طریق سلسله مراتب را حفظ کرده اند. با توجه به ساختار دفاعی کشور ما در زمان جنگ که نیروهای مردمی نقطه قوت عملیات ها به شمار می آمدند، تکیه بر سلسله مراتب به لحاظ دیسیپلین نظامی و اقدام از طریق سلسله مراتب را حفظ کرده اند. با توجه به ساختار دفاعی کشور ما در زمان جنگ که نیروهای مردمی نقطه قوت عملیات ها به شمار می آمدند، تکیه بر سلسله مراتب نظامی و ضرورت اقدام براساس مبانی کلاسیک، فرصت بود اما به دلیل ضعف های آموزشی، تسلیحاتی و تدارکاتی تهدید بزرگی نیز به شمار می آمد. با توجه به این مهم که عملیات نظامی مانند اقدامات دیگر نیست که اشتباه در آنها، خسارت های محدود و معینی به دنبال داشته باشد، این تهدید، مضاعف نیز بود. به عبارت دیگر این گونه نبود که ضعف و کاستی در یک زمینه – مثلاً آتش تهیه یا مانور یک تیپ – تأثیری در یگان های دیگر نداشته باشد، بلکه باعث بروز خسارات عظیم انسانی و … در آن می شد.
فرماندهان لشکرهای سپاه این نقیصه را با نظارت و کنترل خود حل می کردند. نظارت آنها نیز تنها از طریق رده های نظارتی نبود بلکه به صورت حضوری و از نزدیک کلیه مراحل اجرایی را – به ویژه در دوره قبل از عملیات – بررسی می کردند.
شهید باکری در این زمینه فوق العاده بود. هیچ امری از دید تیزبین او پنهان نمی ماند. از مسائل حفاظتی گرفته تا مخابرات، از تسلیحات گرفته تا تغذیه نیروها، توپخانه، گردان های عملیاتی،ادوات،اطلاعات،تخریب، آموزش و … همگی را ماهرانه زیر نظر داشت: به گونه ای که هیچ رده ای احساس نمی کرد که در حوزه کاری او دخالت می شود. اما همه احساس می کردند که از نظافت دست شویی ها گرفته تا نظم اسقرار چادرها، استحکام سنگرها، فعال بودن پدافند و دقت در کمین ها بایستی پاسخ گو باشند. همه فرماندهان می دانستند که در قبال حراست از بیت المال بایستی پاسخ گوی فرمانده لشکر باشند.ایشان با هر نارسایی جزئی برخورد می کرد، فوراً تذکر می داد و یا توضیح می خواست. یک بار در پدافند جزایر مجنون شاهد بودم که به محل دیده بانی رفت و برگشت، فرمانده ادوات لشکر را خواست و گفت: آقای محمدزاده این چه وضعی است؟ عراقی ها دارند رژه می روند پس شما چه می کنید؟ ادوات فعال شد و در ظرف مدت کوتاهی آن چنان شرایط را برای دشمن ناامن کرد که آنها را نیز به واکنش واداشت. مکمل این نظارت، اقدام عملی او در موارد بی توجهی بود. اگر مسئول یا فرماندهی بی توجهی می کرد.ضمن اظهار گلایه، راساً به حل مشکل می پرداخت و تنبه ایجاد می کرد. به دلیل همین روحیه، عملاً به تخصصی ترین و ساده ترین موارد تسلط پیدا کرده بود. حتی در موارد به ظاهر پیش و پا افتاده نیز وارد می شد. او را بارها در نظافت دست شویی ها دیده بودند. او همچنین در رسیدگی به وضعیت خودروهای لشکر، طراحی استقرار نیروها،پیگیری جزئی ترین مسائل رفاهی، دقت در جزئیات طرح های عملیاتی، چک کردن جزئی ترین مسائل اطلاعاتی نقش اساسی داشت و حتی در برخی مأموریت های اطلاعاتی شرکت می کرد. در جریان عملیات ها نیز حضور شهید باکری در نزدیک ترین نقاط درگیری، نمونه های متنوعی از این روش کنترل و نظارت در کنار هدایت و فرماندهی را به نمایش می گذاشت.
روش مدیریت از نزدیک از اقتضائات مدیریت بحران است و به منظور پوشش خلاهایی که به آنها اشاره شد ضرورت می یابد البته بایستی به گونه ای اعمال شود که سلسه مراتب را مخدوش نساخته و مسئولیت پذیری مدیران پایین تر را تهدید ننماید. مدیریت شهید باکری از این حیث نمونه و منبع قابل مطالعه ای می باشد.