همهى شواهد نشاندهندهى این است كه دشمن امروز بر روى چند نقطه تكیهى اساسى دارد. از واضحترینهایش انسان شروع كند، یكى مسئلهى اقتصاد است. اینكه ما امسال گفتیم «سال جهاد اقتصادى»، ناظر به این بخش قضیه است. به زانو درآوردن كشور از لحاظ اقتصاد، عقب راندن و پس راندن كشور در زمینهى اقتصاد، كه منتهى بشود به فلج پایههاى اقتصادى، منتهى بشود به نومیدى مردم، یكى از كارهاى اساسى است. خب، این چیز واضحى است؛ خودشان هم این را دارند بیان میكنند و میگویند. این، هم براى مجلس، هم براى دولت، هم براى یكایك مسئولانى كه در بخشهاى مختلف مشغول تلاش هستند، خط روشنى را ترسیم میكند كه چه باید كرد.
یك نقطهى دیگر – كه آن هم خیلى واضح است – ایجاد اختلاف بین دستگاههاى مدیریتكنندهى كشور است؛ این هم یكى از كارهاى اساسى آنهاست. این مسئله را پنهان هم نمیكنند. نه اینكه نمیخواهند پنهان كنند؛ پنهانكردنى نیست. نوع كار دشمنان در این قضایاى مهم و كلان و بینالمللى اقتضاء میكند كه یك كارهائى را بكنند، یك چیزهائى را بگویند، اظهاراتى را داشته باشند؛ لذا این تدابیر و سیاستهاى دشمنان در پرده نمیماند. میخواهند اختلاف ایجاد كنند. این اختلاف را به هر شكلى بتوانند، تزریق میكنند؛ ما بایستى بیدار باشیم.
اختلاف سلیقه، اختلاف نظر، اختلاف عقیده در مسائل سیاسى، نباید به چالش میان جناحهاى كشور، میان عناصر كشور منتهى شود. گناه بزرگ فتنهگران در سال 88 این بود كه اگر خوشبینانه نگاه كنیم و بگوئیم اینها یك شبههاى، خدشهاى در ذهنشان بود، این خدشه را به صورت ایجاد چالش براى نظام اسلامى مطرح كردند. این گناه بزرگ، قابل اغماض هم نیست؛ آثار آن هم همچنان در جامعهى ما موجود است. البته ملت، ملت بیدارى است. نصاب لازم در فهم و بصیرت این ملت موجب میشود كه خیلى از این حوادث پوشیده بشود و بتدریج آثار آن زائل شود؛ لیكن اینها به خاطر همین، ضربه زدند. ایجاد دعوا، گریبان یكدیگر را گرفتن، ایجاد اختلاف عمیق، یكى از كارهاى بسیار بد، بسیار بزرگ و نكوهیده است؛ این همان چیزى است كه دشمن میخواهد.
شما در مجلس شوراى اسلامى سهم خودتان را در این زمینه ایفاء كنید. ربطى ندارد این مطلب به اینكه آن كسى كه در مجلس است، مال چه نحلهى سیاسى است، چه مذاق سیاسىاى دارد؛ فرقى نمیكند؛ مسئله، مسئلهى دفاع از كشور، دفاع از انقلاب، دفاع از اسلام، دفاع از دستاورد بزرگ ملت ایران است؛ این دیگر بین همهى جناحها مشترك است، مگر آن كسانى كه بیگانهاند؛ والّا بین جناحهائى كه معتقدند – حالا وابسته به هر نحلهى سیاسى میخواهند باشند – مشترك است.
یكى دیگر از قلمهاى واضحِ اساسى، رقیق كردن اعتقادات اسلامى و احساسات اسلامى و رسوخ دادن تفكرات الحادى و شبهالحادى از طرق مختلف است؛ این جزو سیاستهاى اینهاست. دستگاههاى گوناگونِ تبلیغاتى را با مبالغ كلان، با پیگیرىهاى همهجانبه و گسترده، در خدمت تغییر فكر جوانان ما به كار میگیرند. البته این مخصوص جوانان ما هم نیست. امروز در همین كشورهاى عربى كه این قیامها و انقلابها اتفاق افتاد، عین همین قضیه دارد با شدت پیگیرى میشود؛ دارند دنبال میكنند. میلیاردها دلار خرج كردند براى اینكه بتوانند ذهن و فكر جوانانى كه در فلان میدان قاهره یا فلان میدان تونس اجتماع كردند و آن حوادث بزرگ را به وجود آوردند، تغییر دهند، عوض كنند. اینها اتفاقاتى است كه دارد مىافتد. اینها حدس و تحلیل نیست؛ اینها اطلاع است. خب، دشمن مشغول است؛ با همهى قوا مشغول است. از این قبیل كارها به وسیلهى دشمن انجام میگیرد. ترویج فساد هست، ترویج فحشا هست، ایجاد تردید در عقاید هست.
دشمن یك سناریوى جامع و سر و ته دارى را براى نظام اسلامى و براى حركت اسلامى و بیدارى اسلامى تدارك دیده است. خوشبختانه ما كفایت برخورد با این سناریو را داریم؛ در این تردیدى نیست. این را من با قاطعیت عرض میكنم: با مایههاى اعتقادى و فلسفى و عقیدتىِ غنى و قوىاى كه در بین ما بالفعل وجود دارد – حالا آن كارهاى بالقوه به جاى خود – با نیروى انسانىِ علاقهمند و كارآمد، این كفایت در نظام جمهورى اسلامى هست كه در مقابل این هجمه مقابله كند؛ همچنان كه در طول این سى و دو سال، جمهورى اسلامى این كفایت را نشان داده. در این سى و دو سال بیكار كه نبودند. مرتباً تلاش شده، مرتباً فكر شده، به قول خودشان اتاقهاى فكرشان مشغول كار بوده است. پول خرج كردهاند، مرتباً طرح بیرون دادهاند، آدم معین كردهاند، مأمور گذاشتهاند، رفت و آمد كردهاند؛ در زمینههاى دیپلماسى هرچه توانستهاند، كردهاند؛ ولى خب، نتیجه این شده است كه جمهورى اسلامى جلو آمده، آنها عقب رفتهاند.
البته اگر برخى كوتاهىهاى ما نبود، برخى از ضعفهاى اخلاقى و غیر اخلاقى ما نبود، ما از این هم جلوتر میرفتیم. بالاخره اشكالاتى در ما وجود داشته؛ لیكن با وجود اشكالات، امروز ما به طور واضح و بیّن جلو رفتهایم، و دشمن به طور واضح و بیّن عقب رفته. آمریكاى دورهى ریگان با آمریكاى دورهى اوباما زمین تا آسمان تفاوت كرده. جمهورى اسلامىِ سال 60 هم با جمهورى اسلامىِ سال 90 زمین تا آسمان تفاوت كرده. ما جلو رفتهایم، آنها عقب رفتهاند. بنابراین كفایت برخورد وجود دارد، منتها بیم آن هست كه ما یا غافل شویم یا مغرور شویم؛ هر دو تاى اینها خطر است. نه باید غفلت كرد و سرگرم كارهاى حاشیهاى شد، نه باید مغرور شد و دشمن را خرد و بیچاره شمرد؛ باید هشیارى باشد. تك تك ماها مخاطب این حرف هستیم. یعنى شما دویست و نود نماینده در مجلس، هر یك یكتان جداگانه مخاطب این خطاب الهى و این مسئولیت الهى هستید؛ باید مواظب باشید. دولت هم همین جور، مسئولین قضائى هم همین جور، مسئولین بخشهاى گوناگون كشور هم همین طور؛ نظامىها یك جور، غیر نظامىها یك جور، آحاد مردم هم همین جور؛ همه مسئولیم؛ منتها مسئولیت مسئولان حكومتى، مسئولیت محدّد و روشن و غالباً تعریف شدهاى است. همه مسئولیم، یعنى با این دید به مشاغل خودمان نگاه كنیم؛ بنده در شغل خودم، شما در شغل خودتان، دیگرى در شغل خودش.
ما بار امانت سنگینى را بر دوش گرفتهایم. خداى متعال این بار امانت را بر دوش ما گذاشته. اختیارى هم نیست كه بگوئیم خیلى خوب، ما این امانت را نمیخواهیم؛ نه، این امانتى است كه باید آن را مقتدرانه و امینانه به سرمنزل رساند. هر كارى كه میكنیم – كار سیاسى میكنیم، كار فكرى میكنیم، كار اقتصادى میكنیم، كارهاى مدیریتى میكنیم – همه باید با این نگاه باشد. اگر فارغ از این نگاه كار كردیم، بیم آن هست كه كار ما در جهت خلاف این اهداف به كار بیفتد؛ آن وقت مؤاخذهى الهى است. خداى متعال از اینگونه گناهان بزرگ نمیگذرد. امام (رضوان الله تعالى علیه) در چند مورد از مسائل اجتماعى و گناهان اجتماعى و تخلفات سیاسى و اینجورى، همین تعبیر را داشتند: این گناهى است كه خداى متعال از آن نخواهد گذشت، چون توبهاش آسان نیست. خب، انسان از هر گناهى توبه كند، خدا میگذرد؛ اما وقتى انسان یك حركتى كرد، یك ضربهاى به یك ملت وارد شد، چطور میشود این را توبه كرد؟ چطور میشود جبران كرد؟ چطور میشود از تك تك كسانى كه آسیب دیدهاند، انسان استحلال و طلب عفو كند؟ لذا خدا از این گناهان نمیگذرد. حساسیت موضع من و شما از این جهت است.
خب، حالا یك نگاه به مسائل منطقه و مسائل جهان و مسائل عمومى كشور است، كه عرض كردیم. خوشبختانه مواضع مجلس و دولت خوب بوده است؛ ایستادگى كردند. مسئولین كشور خوشبختانه در مناسبتهاى مختلف توانستهاند صداى رساى انقلاب را از فراز این هیاهوهاى گوناگونى كه منطقه را فرا گرفته، به گوش مردم منطقه هم برسانند. علىرغم هیاهو و جنجال و شلوغ بازىاى كه دشمنان درآوردند، ملت ایران و مسئولین كشور توانستند حرف درست را، حرف متین و منطقى را به گوشها برسانند. این خوشبختانه اتفاق افتاده است و باید هم ادامه پیدا كند.
خب، میدان جنگ است دیگر. میدان جنگ، آدم میزند؛ انتظار خوردن هم باید داشته باشد. دشمن بیكار نیست، او هم ضربه میزند. انسان باید در این عرصهى وسیع بینالمللى، خود را در میدان جنگ مشاهده كند. بحث صلح و نوازش و اینها نیست. حتّى آنجائى هم كه حرف نرم میزنند، پشت حرف نرم، یك خنجر آختهاى وجود دارد كه منتظر غفلتى هستند، تا دسته در جگر طرف مقابلِ خودشان فرو كنند. لذا باید بیدار بود، باید هشیار بود. این هشیارى هست، این بیدارى هست. من توصیه و تأكیدم این است كه این را حفظ كنیم، نگه داریم.
البته من این را عرض بكنم؛ اینجا جاى تقواى جمعى است. ما یك تقواى فردى داریم، كه هر كسى خود را تحت مراقبت دائم داشته باشد. تقواى كامل این است كه انسان به طور دائم خود را تحت مراقبت داشته باشد؛ مثل كسى كه در یك محوطهى پوشیدهى از خارهاى دامنگیر دارد حركت میكند – این مثال، هم در روایات هست، هم در كلمات بزرگان هست – باید دائم حواسش باشد؛ یعنى زیر پایش را نگاه كند. اگر غفلت كنید، خار دامن شما را میگیرد، لباس شما را پاره میكند، پاى شما را مجروح خواهد كرد. تقوا را تشبیه كردهاند به حركت در خارستان. خب، این تقواى فردى است و لازم است؛ راه دستیابى به فوز و فلاح هم فقط همین است. اگر كسى بخواهد به فلاح برسد، به فوز برسد، به نجات ابدى برسد، بایستى تقوا داشته باشد. هر مقدار این حالت بیشتر بود، فوز و فلاح بیشتر است.
یك تقواى جمعى هم داریم. تقواى جمعى این است كه جمعها مراقب خودشان باشند. جمع به حیث جمع، مراقب خودشان باشند. بىمراقبتى جمعها نسبت به مجموعهى خودشان، موجب میشود كه حتّى آدمهائى هم كه در بین آن جمعها تقواى فردى دارند، با حركت عمومىِ آن جمعها بغلتند و به جائى بروند كه نمیخواهند. در طول این سى سال، ما از این ناحیه ضربه خوردهایم. یكى از جاهائى كه ضعف نشان دادهایم، همین بوده.
در دهههاى قبل، یك جریانى در كشور وجود داشت به نام جریان چپ. آنها شعارهاى خوبى هم میدادند، اما خودشان را مراقبت نكردند و تقواى جمعى به خرج ندادند. در میانشان آدمهائى بودند كه تقواى فردى هم داشتند، اما نداشتن تقواى جمعى، كار آنها را به جائى رساند كه فتنهگرِ ضد امام حسین(ع) و ضد اسلام و ضد امام و ضد انقلاب توانست به آنها تكیه كند! آنها نیامدند شعار ضد امام و ضد انقلاب بدهند، اما شعار دهندهى ضد امام و ضد انقلاب توانست به آنها تكیه كند؛ این خیلى خطر بزرگى است. آنها غلتیدند. بنابراین تقواى جمعى لازم است.
من پارسال به شما عرض كردم كه در داخل مجلس شوراى اسلامى، خودنظارتى بگذارید. این، همان تقواى جمعى است. مجموعه، خود را بپاید. حالا حرفهائى گوشه كنار زدند كه نماینده باید آزاد باشد، چه باشد. كسى با آزادى نماینده مخالف نیست؛ با كجرفتارى نماینده مخالف است. یك نمایندهى كجرفتار ممكن است مجلس شوراى اسلامى را بدنام كند، متهم كند؛ حیف نیست؟ مجلسِ به این عظمت، این نهاد قانونىِ اساسى در كشور.
اول انقلاب خدمت امام رفتیم، براى اینكه یكى از بزرگانِ بین خودمان را به عنوان رئیس جمهور به امام معرفى كنیم، تا امام ایشان را قبول كنند و ما بیائیم ایشان را در حزب جمهورى اسلامى به عنوان رئیس جمهور مطرح كنیم. امام به دلیلى قبول نكردند. بعد به ما گفتند كه بروید سراغ مجلس؛ مجلس مهم است. از نگاه رهبر انقلاب و بنیانگذار این نظام و پدید آورندهى این مجموعه، مجلس یك چنین جایگاهى دارد. خب، این را باید نگه داشت، باید آبرویش را حفظ كرد، باید چهرهاش را حفظ كرد؛ این، خودنظارتى لازم دارد. اگر این خودنظارتى نباشد، اشكال به وجود مىآید؛ خود شما هم دارید مىبینید. من پارسال در این خصوص سفارش كردم. البته اخیراً در مجلس نسبت به این قضیه كاركى انجام گرفت، اما اهمیت این قضیه درست به دست نیامد. این خودنظارتى، تقواى جمعى است.
در مجلس، سلائق مختلف و جریانهاى مختلف هستند. بنده هیچ اصرار ندارم كه جریانها بیایند همه یكى بشوند؛ نه، اختلاف سلیقه، اختلاف فكر، اختلاف مذاق و اختلاف عقیدهى سیاسى وجود دارد و طبیعى است. این اختلاف سلیقهها در موارد بسیارى مفید است؛ حالا ممكن است یك جاهائى هم ضررهائى داشته باشد. اصرارى نیست بر این كه این خطوط حتماً برداشته شود؛ اصرار اولاً بر آن چیزى است كه قبلاً گفتم: یقهى یكدیگر را نگیرند؛ اختلاف سلیقه منتهى نشود به كشمكش و دعوا و چالش و دشمن خونى همدیگر شدن و فراموش كردن آمریكا. متأسفانه بعضى از جناحهاى ما اینجورىاند. وقتى با طرف مقابل مخالف میشوند، دیگر آمریكا فراموش میشود، اسرائیل فراموش میشود، مخالفین انقلاب و دشمنان امام فراموش میشوند؛ تضاد اصلى، میشود همینى كه در مقابلش قرار دارد! خب، این غلط است. پس جناحها با همدیگر اینجور جنجال و دعوا نداشته باشند. دوم هم اینكه در بین خودشان خود كنترلى داشته باشند، خود مراقبتى داشته باشند، نگذارند جریانشان انحراف پیدا كند؛ والّا در میان این جریانات، آدمهاى خوب كم نیستند؛ اما وقتى جریان اشكال پیدا كرد، آدمِ خوب را هم با خودش میغلتاند و میبرد. این نكات، جزو چیزهاى روشن و طبیعى است. من خیلى بنا ندارم براى برادران و خواهران، توسّع در حرف و بیان داشته باشم.
نكتهاى را من الان لازم میدانم عرض بكنم. چون امسال آخرین سال نمایندگىِ این مجلس و دوستان و عزیزان است، مراقب باشید به خاطر انتخابات آخر سال در اسفند، این ده ماهى كه باقى مانده، مجلس دچار ركود و كمكارى نشود. بیم آن هست كه توجه دوستان و نمایندگان محترم به حادثهى دوازده اسفند آینده موجب بشود كه همهى كارهاى لازمِ فاصلهى بین امروز و دوازده اسفند تحتالشعاع قرار بگیرد. خواهشم این است كه این اتفاق نیفتد. من در همهى دولتها این سفارش را به دولتىها میكردم كه مراقب باشید سال آخر سست نشود. این در مورد مجلس اهمیتش بیشتر است، چون خطرش بیشتر است. سال آخر براى دولتىها فقط همین است كه سال آخرشان است؛ خودشان تلاش و تحركى براى تداوم مسئولیت نمیتوانند داشته باشند؛ اما نمایندهى مجلس چرا، میخواهد تلاش كند، چه كند. این تلاش نبایستى وظیفهى امروز را – كه وظیفهى نقد و لازمى است – تحتالشعاع قرار بدهد. من جداً درخواستم از برادران و خواهران این است كه این را رعایت كنند.
یك مسئلهى دیگر هم نزدیك شدن به صاحبان قدرت و ثروت است؛ این را ما با شما بىرودربایستى عرض كنیم. بالاخره ما برادرانِ هم هستیم؛ همدیگر را بایستى تواصى به حق و تواصى به خیر كنیم. این خیلى خطر بزرگى است كه كسى به خاطر تأمین نمایندگى در یك دوره، نزدیك بشود به صاحبان ثروت یا به صاحبان قدرت؛ این خیلى چیز بدى است؛ این از آن چیزهائى است كه خداى متعال از آنها نمیگذرد و انتقام خواهد گرفت. این چیزها روى شخص، روى عاقبت – عاقبت به خیرى كه اینقدر برایش اهمیت قائلیم – و روى جامعه اثر منفى میگذارد.
در این طرح نظارت هم كه حالا كلیاتش تصویب شده، دوستان جورى تنظیم كنند كه یك نظارت واقعى انجام بگیرد؛ یعنى حالت سازوكار بده بستانى پیش نیاید. جورى عمل كنید كه واقعاً یك چشم بصیر و بینائى از خود مجلس مراقبت كند. اینجور نباشد كه رودربایستى و بده بستان و اینها بر این قضیه حاكم شود.
مطلب دیگر هم همین توصیهاى است كه من همیشه دارم و آن، همافزائى با قوهى مجریه است – قوهى مجریه و قوهى قضائیه، لیكن عمدتاً قوهى مجریه؛ چون سر و كار مجلس با قوهى مجریه است – باید همافزائى كرد. نبایستى كار را جورى تنظیم كرد، جورى پیش برد كه معنایش دعوا و اختلاف باشد؛ این در بیرون، روى مردم، خیلى تأثیراتش بد است. گاهى دیده میشود كه مثلاً در مجلس، در یك نطقى، در یك اظهار نظرى، یك حرفى زده میشود. خب، حرف كه زده شد، پرتاب شد دیگر. اگر خداى نكرده حرفى باشد كه كسى را یا جمعى را متهم كند، جبرانش بهآسانى ممكن نیست؛ مردم را ناامید میكند. امروز مسئولین دارند تلاش میكنند، كار میكنند. نگوئید فلان ضعف و فلان ضعف وجود دارد. بنده به ضعفها آگاهم. شاید بنده بعضى از ضعفها را هم بدانم كه خیلىهاى دیگر ندانند. با وجود این ضعفها، آن چیزى كه امروز در قوهى مجریه وجود دارد، یك شاكلهى خوب و مطلوب است. در كشور دارد كار انجام میگیرد. خب، بایستى همكارى كرد، باید كمك كرد؛ هم مجلس كمك كند به دولت، هم دولت كمك كند به مجلس؛ هم قانون فصلالخطاب است، براى عمل دولت، هم گرایشهاى دولت و تشخیصهاى دولت یك اشاره است به قانونگذار براى كیفیت قانونگذارى. این مسئله با استقلال مجلس منافات ندارد. من نمایندهى مجلس هم بودم، رئیس دولت هم بودم؛ من هر دو جا را تجربه كردم. در طول این سالهاى متمادى هم، هم مجالس را دیدم، هم دولتها را دیدم. هیچ اشكالى ندارد كه یك مجلسى قانون صحیح و درست و قوى و منطقى را جورى تنظیم كند كه براى دولت، رفتار طبق آن قانون، عملى باشد، ممكن باشد، آسان باشد. اگر این شد، معنایش این نیست كه مجلس استقلال ندارد. بعضىها كه شاید میخواهند سر به تن این مجلس هم نباشد، آدم مىبیند كه شدهاند دلسوز استقلال مجلس: آقا مجلس استقلال داشته باشد! این هیچ منافاتى با استقلال مجلس ندارد. انسان نگاه كند ببیند دولت چه جورى میتواند عمل كند، چه جورى بهتر میتواند عمل كند، چه جورى آسانتر میتواند عمل كند، قانون را تنظیم كند و در این مجرا بیندازد؛ این ممكن است، هیچ اشكالى هم ندارد. از آن طرف هم وقتى قانون تهیه شد، منجّز شد، دولت موظف است با همهى وجود، با همهى قوا، بدون بهانهگیرى، طبق آن قانون عمل كند. دو طرف قضیه، اینجورى است؛ یعنى هر دو میتوانند به هم كمك كنند، همافزائى كنند؛ این لازم است، این باید انجام بگیرد. اگر چنانچه از هر دو طرف یك بهانههائى اتفاق افتاد؛ این طرف گفت نه، این قانون را چون دولت اینجورى میخواهد، ما نمیكنیم؛ آن طرف هم گفت چون این قانون، این گوشهاش كج است، ما هم زیر بار نمیرویم؛ خب، این كه نمیشود؛ اوضاع مملكت نمیچرخد. رفق، خوب است؛ رفق، همسازى، همیارى، مدارا. در باب رفق روایاتى داریم. رفق یعنى سازگارى؛ انسان سازگارى نشان بدهد. آن كه آدم نباید با او سازش كند، دشمن است؛ آدم با دوست باید سازگارى نشان دهد. بالاخره باید تحمل كنند؛ یك چیزى را این از آن تحمل كند، یك چیزى را آن از این تحمل كند.
خب، انتخابات هم در پیش است. انتخابات هم مهم است. انتخابات، شاخص و عَلم نظام جمهورى اسلامى است. به كورى چشم دشمنها، ما الحمدلله انتخابات را بدون اندك تأخیرى، همیشه سر وقت انجام دادیم؛ این خیلى مهم است. از سال 58 كه اولین انتخابات انجام گرفته است تا امروز، سى و یكى دو تا انتخابات انجام گرفته؛ سر وقت، با دقت. واقعاً خودشان را كُشتند كه شاید بتوانند در یك برههاى انتخابات مجلس را عقب بیندازند، اما نتوانستند. رؤساى قوا با همدیگر همدست شدند كه نگذارند انتخابات مجلس شوراى اسلامى سر وقت انجام بگیرد، اما نتوانستند. خیلى تلاش كردند، آمدند، بحث كردند، حرف زدند، روزنامه نوشتند، امضاء جمع كردند، مأمورین دولتى را بسیج كردند، ولى الحمدلله نتوانستند. بعد از این هم به توفیق الهى همین جور خواهد بود. انتخابات مهم است. انتخابات براى ما یك پرچم افتخار است؛ نشانهى مردمسالارى دینى است. انتخابات بایستى خوب انجام بگیرد. تا امروز هم با همهى بداخلاقىهائى كه از اطراف مختلف و در دورههاى گوناگون اتفاق افتاده و همین طور نق و نوق كردهاند و از قبل از انتخابات شروع میكنند كه آره، نبادا در انتخابات تخلف بشود، فلان بشود، اما خوشبختانه هیچ چیز را نتوانستند اثبات كنند. در دورههاى مختلف بحمدالله انتخاباتِ خوب، روشن و شفافى انجام گرفته، این دوره هم انشاءالله همین جور خواهد بود. البته تا انتخابات وقت خیلى زیاد است، منتها من میخواهم سفارش كنم كه مسئولین كشور مراقب باشند احترام انتخابات را نگه دارند. هم مجلس، هم دولت، هم قوهى قضائیه، احترام انتخابات را نگه دارند. اگر كسى به انحاء مختلف دخالت كند، هیچ روا نیست، جایز نیست. باید مردم بر طبق روال قانونى ببینند، تشخیص بدهند، بشناسند و انتخابات انجام بگیرد.
عرایض ما تمام شد. من فقط یك جمله عرض بكنم: این مطالبى كه برادر عزیزمان بعد از صحبتهاى آقاى لاریجانى فرمودند، واقعاً من را شرمنده میكند. ولو میدانم از روى محبت و اخلاص و صفاست – در این تردیدى نیست – لیكن اینجور بیانات، هم به ضرر من است، هم به ضرر خود گوینده است. نبایستى این بیانات به این شكل بیان شود. یك مجموعهى زمانى تصادفاً كنار هم قرار گرفتهایم و داریم با هم كار میكنیم؛ من یك كار میكنم، شما یك كار میكنید. اینجور تعبیرات، تعبیراتى نیست كه انسان را خوش بیاید یا كمكى به كار پیشرفت انسان بكند. ما همگى بندگان خدا هستیم و انشاءالله خدمتگزاران مردم هم باشیم.
امیدواریم انشاءالله خداى متعال همهى ما را مشمول تفضلات خودش قرار بدهد.