آسیب شناسی وضعیت آموزشی و پژوهشی موجود
طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، تحصیلات تا پایان دوره ی متوسطه برای تمام افراد جامعه رایگان است. اما در عمل مشاهده می شود که یا مدارس به بخش خصوصی واگذار می شوند و یا مدارس اسماً دولتی نیز برای تامین بخشی از هزینه های خود به والدین دانش آموزان وابسته اند و این فرایند به صورت فزاینده ای رو به افزایش است. با توجه به مقدورات و تمکن مردم در نقاط مختلف کشور فاصله ها بسیار گسترده می شود.
به نحو اجمال برخی از ضعف ها، کاستی ها و اشکالات وارده بر آموزش و پرورش به قرار زیر است که با رعایت اختصار بیان می کنم:
1. آموزش حفظیات
یکی از اهداف نظام های آموزشی جدید، آموزش تفکر و مهارت اندیشیدن است. بالا ببردن توانایی استدلال کردن، تبیین امور و به دست آوردن مهارت تامل و اندیشه، در پروسه ی دراز مدت آموزش و پرورش به دست می آید. آموزش تفکر با روش ها و شیوه های برنامه ریزی شده، در متن و جوهره ی آموزش های مدرن نهفته است. در این گونه تعلیم و تربیت، مسئله شناسی و کاوشگری ذهنی برای ادراک درست و فهم دقیق از مسئله، در اولویت قرار می گیرد. شاگرد باید یاد گیرد که از میان انبوهی از مسایل پیرامونش، مسئله ی مربوط به خود را دریابد، بشناسد و سپس ابعاد آن را بشکافد. هم چنین در باره ی بهترین راه حل ها تأمل کند و یا به تعبیر دیگر، راه حل عقلانی را جستجو نماید و آن را به کار ببندد. در نظام های آموزشی جدید، تعقل دانش آموزان به رسمیت شناخته می شود و سعی می گردد هر چه بیشتر عقلانیت رشد یابد و رویکردهای عقلانی به مسئله ها شکوفا گردد. اما در نظام های آموزشی سنتی، آموزش تفکر و اندیشیدن، کم رنگ می شود.
2. آموزش سکوت
نقش دانش آموز ایرانی در فرایند فعلی آموزش و پرورش، صرفا آموختن و فرا گرفتن و سکوت در برابر معلم است. لازم است که آن که می آموزد، فروتنانه زانوی ادب بزند، سکوت محض اختیار کند و آن چه معلم بر او عرضه می کند بیاموزد و به حافظه بسپارد. در این گونه از تعلیم و تربیت، سکوت، رکن اساسی و مهم به حساب می اید. تا جایی که حتی حق پرسشگری، نادیده گرفته می شود. جریان دانش در این روند، یک سویه است. مشارکت میان دانش آموز و معلم در کار نیست.
3. آموزش همراه با تقلید و پیروی
آموزش توأم با سکوت، پذیرش بی چون و چرا و یک سویه، در وسعت بیشتر، پیروی و تقلید را دامن می زند. در آموزش مبتنی بر سلطه، معلم می گوید و دانش آموز صرفا مجاز است که سخنان مربی اش را تکرار و تصدیق کند. در این شیوه ی آموزش، معلم، کارساز است و دانش آموز، کارپذیر. معلم، به منزله ی مراد است و دانش آموز به منزله ی مرید. در آموزش تقلیدی، پرسش و نقد ممنوع است. روحیه ی پرسشگری از آن آموزش آزاد مبتنی بر تعامل است. در حالی که در پیروی، انفعال و خمودگی رشد می کند.
باید حالت کنش متقابل میان شاگرد و استاد بر جو کلاس حاکم باشد. شاگردان نمی توانند صرفا مانند اسفنج هایی باشند که خرد و دانش سخنرانی استاد را جذب کنند. بلکه باید فعالانه هنر تفکر انتقادی را پیشه ی خود سازند.
4. آموزش عدم مدارا
یکی دیگر از کارکردهای اساسی آموزش و پرورش جدید، پرورش شخصیت های مداراگراست. این مهم با روش های معرفت شناختی و با استفاده از شیوه های روان شناختی ممکن می گردد. شهروندانی که تفاوت ها را به رسمیت می شناسند و راه های مسالمت آمیز زیستن در کنار یکدیگر را می آموزند. از این رو تکثر فرهنگی – دینی را آموزش می دهند و مدارای اجتماعی را در کانون توجه خود قرار می دهند.
اما نتیجه ی آموزش و پرورش سنتی، دامن زدن به کم تحملی و عدم مدارا با کسانی است که اندیشه ی دگر دارند.
5. جای خالی هنر و الزامی نبودن حرفه آموزی
یکی از ارکان اصلی آموزش، پرورش ذوق هنری، تربیت احساسات و تلطیف عواطف، در کنار آشنایی دانش آموزان با حرفه و فن است. هنر، صرفا گذران وقت و سپری کردن ساعاتی از روز نیست بلکه شیوه ای موثر در تربیت احساسات و توسعه ی زیبایی ها و پرورش حس زیبا دیدن و زیبا زندگی کردن است. حرفه آموزی نیز ضمن کمک به بهینه سازی شیوه زندگی، زمینه های مختلف تنوع شغلی و توسعه بیشتر شخصیت را فراهم می سازد.
6. آموزش و تربیت، نه برای اکنون
نظام آموزش و پرورش، شاگردانش را برای زندگی در جهان حال و آینده پرورش نمی دهد. برای زیستن در آینده، شرایطی لازم است و در آن شاگردان را برای بنا نهادن ساختار آینده پرورش می یابند. رابطه ی دانش آموز با معلم بر این مبنا استوار نمی شود. اجازه ی اظهار نظر و دگر اندیشی وجود ندارد. گفت و گو به منزله ی فضیلتی انسانی و اخلاقی ، چندان مجال بروز و ظهور نمی یابد. گویی آن چه در پروسه ی آموزش و پروش به کودکان و نوجوانان یاد می دهند، حقیقت ناب و کامل و عمدتاً مربوط به گذشته است. احساس مالکیت مطلق حقیقت، روحیه ی حقیقت جویی را می ستاند و به جای آن جزمیت و دگم اندیشی را می نهد.
7. جای خالی شادکامی
بنا بر دلایلی (که بیانش در این مجال و مقال نمی گنجد)، تلخ زیستن و تلخ کامی بر آموزش و پرورش سایه گسترده است و لذت زیستن را مضایقه می کند و چندان خبری از جشن های شادی بخش در میان نیست.
می توان به راحتی مراسمی از اندوه را اجرا کرد، اما شادابی واقعی و نه تصنعی به محاق رفته است. تا جایی که برخی از افراد در هنگام شادی احساس گناه می کنند. در نتیجه لذت زیستن و زندگی با کیفیت از دست می رود.
8. ناکارآمدی
ناکارآمدی آموزش و پرروش، سبب شده است که اهداف آموزشی که برای وصول به آن برنامه ریزی می شود، نافرجام باقی بماند. از این رو است که حدود شش سال، زبان انگلیسی تدریس می شود، اما فارغ التحصیلان این نظام آموزشی حتی از بیان جمله ی ساده انگلیسی عاجز ند در حالی که کارشناسان شش ماه آموزش را برای آموزش یک زبان کافی می دانند. افراد برای فراگیری زبان انگلیسی ناچار می شوند به آموزشگاههای خصوصی مراجعه نمایند و هزینه های سنگینی را متحمل شوند، در حالی که آنها نیز متأثر از نظام آموزشیی هستند که خود در آن تعلیم یافته اند. همین گونه است ریاضیات، فیزیک، شیمی و دیگر دروس. ناکارآمدی سبب شده است که جریان غیر رسمی آموزش در آموزشگاه ها و تجارت خانه هایی دیگر، بطور کاذب و مصنوعی، رشد کند. در این آموزشگاه ها نیز بر دانش افراد افزوده نمی شود بلکه با افزایش سرعت همان مهارتهای سنتی، مهارت تست زنی و عبور از گذرگاه هایی مانند کنکور را پیش پا می نهند و از این طریق کسانی به تجارت می پردازند.
تأثیر ضعفهای هشتگانه مذکور به گونه ای سنگین است که حتی دوره های آموزش عالی وتکمیلی را هم تحت تأثیر خود قرار می دهند و آنها را در دوره هایی که باید ماهیتاً با آموزشهای ابتدایی و متوسطه متفاوت بوده و پژوهش محور باشند، به سمتی می برند که برای دوره های پیش از دانشگاه نیز توصیه نمی کنیم. استاد و دانشجو حتی در دوره های کارشناسی ارشد و دکتری، به توسعه حفظیات، پذیرش کورکورانه یافته های قدیمی، جایگزینی ناهنجاریهای اخلاقی، سیاسی و اجتماعی به جای نشاط علمی، آموخته های بی ارتباط با بازار کار و به روز نبودن گرایش پیدا می کنند.
9. کلاسها ی مخروبه و آموزشگاه ها و فاصله 50 درصدی تا حد مطلوب
در یکی از مقاطع گذشته، مدیرکل دفتر پاسخگویی به شکایات وزارت آموزش و پرورش” از حضور 15 میلیون دانش آموز و حدود یک میلیون نفر جمعیت فرهنگی در 596 هزار و 370 کلاس درس در مدارس سراسر کشور خبر داد. تعداد آموزشگاه های سراسر کشور را 85 هزارو 455باب مدرسه اعلام کرد و گفت: این تعداد مدرسه¬درمحاسبات آموزش و پرورش و با در نظر گرفتن شیفت های آموزشی 150هزار نوبت آموزشگاهی محسوب می شود و برای رسیدن به حد مطلوب آموزشی با کمبود 50 درصدی آموزشگاه روبرو هستیم. البته این آمار ، امروزه با کاهش جمعیت دانش آموز، تعدیل شده است.
10. محرومیت ازتحصیل ، ترک تحصیل و میزان مردودی
هرچند سیستم آماری کشور دچار ضعف شدید اطلاع رسانی است، ولی با مشاهده اظهار نظر های برخی از روسای آموزش و پرورش استانها می توان پی به میزان ترک تحصیل کنندگان در گوشه و کنار کشور برد. برای نمونه چندی پیش، رئیس سازمان آموزش و پرورش مازندران اعلام کرد: در چند سال اخیر۹۰هزار دانشآموز مقاطع مختلف تحصیلى این استان به دلایلى ترک تحصیل کردند. این دانشآموزان ۱۱تا ۱۷سال سن دارند و بالاترین ترک تحصیل دانشآموزان مربوط به دوره متوسطه بوده است. این معضل زنگ خطرى جدى محسوب میشود.
11. وضعیت نیروی انسانی در مدارس
نیروی انسانی در آموزش و پرورش از نابسامانی شدید رنج میبرد و همزمان دارای معلم مازاد و کمبود معلم در آموزش و پرورش هستیم! مسئولان آموزش و پرورش عنوان میکنند که تعداد معلمان مازاد در آموزش و پرورش بالا است. در مقابل رییس آموزش و پرورش بخش کوچک ۲۳هزار نفری کجور نوشهر اعلام میکند که این نهاد با کمبود شدید نیروی انسانی مواجه است و از ۶۸معلم مورد نیاز برای مقطع ابتدایی ، فقط ۵۸ معلم به تدریس دانشآموزان مشغول هستند. ورودی ها و مسیر شغلی فرهنگیان به خوبی کنترل و مدیریت نمی شوند. مشکل عدم تعادل در نظام پرداخت کارکنان دولت نیز همواره و بطور آزاردهنده ای بر انگیزش فرهنگیان تأثیر می گذارد.
12. وضعیت تغذیه دانش آموزان
در یکی از مقاطع گذشته یک عضو انجمن تغذیه ایران در گفتگو با ” مهر” اعلام کرد که بیش از 50 درصد دانش آموزان کشور صبحانه نخورده مدرسه می روند و فقط نزدیک به 36 درصد کودکان از همه گروه های غذایی مصرف می کنند .با توجه به این که حدود 5/10 درصد جمعیت شهرى و 11 درصد جمعیت روستایى زیر خط فقر مطلق قرار دارند بر اساس ناتوانى در تامین 2300 کالرى در روز و خط فقر مطلق براساس حداقل درآمد مورد نیاز براى تامین نیازهاى اساسى خوراکى و غیر خوراکى از قبیل پوشاک و مسکن تعیین میشود و اختلاف دهک بالاى درآمدى با دهک پایین درکشور بیش از 12 برابر است، می توان پی برد که دانش آموزانی که در خط فقر شدید و مطلق قرار دارند، روزانه دچار چه میزان زجر و عذاب جسمی بر اثر گرسنگی می باشند و سرانه شیر اهدایی در صورت اجرای صحیح، با نیاز 10 لیتر ماهانه هر دانش آموز فاصله بسیار دارد و بی سبب نیست که طبق اعلام مدیرکل دفتر فعالیتهای ورزشی آموزش و پرورش از بین 40 ناهنجاری، 8 ناهنجاری اصلی در بین دانش آموزان کشور شناسایی شده است ودر مجموع 5/11 درصد دانشآموزان دختر 22 استان کشور، حداقل به یکی از ناهنجاریها مبتلا می باشند. وقتی مدیرکل دفتر سلامت و رفاه سازمان مدیریت و برنامهریزی اعلام می کند که از هر ۱۰۰ نفری که به مراکز درمانی مراجعه میکنند، سه نفر آنان به علت هزینههای درمانی سنگین به زیر خط فقر سقوط میکند، می شود حدس زد که بطور روز افزون تعدادی از نوجوانان و کودکان کشور حتی از حقوق اولیه حیاتی محروم می شوند.
13. مدارس چند پایه
در کلاس های درس چند پایه ، دانش آموزان اول تا پنجم ابتدایی به طور همزمان با حضور یک معلم بر سرکلاس، درس می خوانند. این کلاس ها نه تنها از موقعیت فیزیکی مناسبی برخوردار نیستند بلکه کتاب های درسی این کلاس ها با کتاب های درسی سایر دانش آموزان یکسان است، در حالی که موقعیت مکانی و تحصیلی این دانش آموزان با سایر دانش آموزان مدارس معمولی یکسان نیست . بزرگترین مشکل این است که معلمان بدون گذراندن دوره آموزشی خاص، باید 30 کتاب درسی در پنج پایه درسی را طی 132 ساعت با حداقل فضا و امکانات تدریس کنند. هر سال به دلیل مهاجرت روستائیان به شهرها و کاهش آمار دانش آموزی روستاها، و عدم تمایل آموزگاران برای تدریس در روستاها، آمار کلاس های چند پایه افزایش می یابد
14. مدارس غیر انتفاعی و کیفیت آموزشی درآنها و وضعیت شهریه این مدارس
با تاسیس مدارس غیر انتفاعی که در واقع نام بی مسمائی است وکاملا هم انتفاعی می باشد آموزش و پرورش هم طبقاتی شددرصد قابل توجهی از دانش آموزان در این مدارس مشغول تحصیل هستند و به تناسب، گروهی از معلمان آزاد و مامور، مشغول به تدریس در مدارس غیر انتفاعی می باشند.
طبق اصل 30 قانون اساسی، آموزش و پرورش حق گرفتن شهریه را ندارد؛ اما مدیران مدارس مدرسه تحت مدیریت خود را بر اساس بودجه اعتبارات دولتی اختصاص یافته به مدرسه، کمک های مردمی، سهم اختصاص یافته از طریق شورای آموزش و پرورش منطقه و وجوه حاصل از ارایه خدمات آموزشی و پرورشی فوق برنامه در مدارس اداره می کنند. میزان شهریه هایی که این قبیل مدارس از مردم دریافت می کنند گاه سرسام آور است .
راهکارهایی برای بهبود کیفیت آموزشی و پژوهشی در آموزش و پروش
1.¬ اهمیت دادن به پژوهش به منظور بهبود دانش معلمان و استفاده از یافته های علمی.
2.¬ به روزکردن معلمان و آشنایی آنان با روش های به¬روز و علمی آموزش و تدریس و حتی مهارتهای جانبی مانند خوش نویسی و قرائت قرآن با صوت زیبا.
3.¬ ایجاد فضای رقابتی در مدارس بین معلمان به منظور اجتناب از روزمره¬زدگی علمی و اقتصادی آنان.
4.¬ تاکید بیشتر بر پرورش در کنار آموزش.
5.¬ بهبود زیرساخت ها و امکانات آموزشی مدارس هم از نظر وضعیت آموزش و هم به جهت وضعیت رفاهی دانش آموزان و معلمان.
6.¬ توجه بیشتر به وضعیت معیشتی معلمان به منظور افزایش آرامش و تمرکز آنان به امر آموزش.
7. توجه بیشتر به شایسته سالاری در امر جذب معلمان مقاطع مختلف.
8.¬ نظارت بیشتر بر کیفیت آموزشی و پژوهشی مراکز تربیت معلم و دانشگاه فرهنگیان، به عنوان مراکز اصلی تربیت نیروهای آموزشی.
9.¬ بهبود و اصلاح معیارهای جذب دانشجویان مراکز تربیت معلم و دانشگاه فرهنگیان.
10.¬ کم رنگ کردن نقش مراکز غیرانتفاعی و خصوصی در امر آموزش و پرورش و تابع ساختن آنها به جای پیشتازی و پیش گامی.
11.¬ رونق بیشتر کتابخانه ها و آزمایشگاهها و کارگاههای آموزشگاهها به منظور ترویج فرهنگ مطالعه و پژوهش در دانش آموزان به جای گرایش فزاینده-ی معلمان به وادار کردن دانش آموزان به انجام تحقیقات اینترتی. در واقع در این تحقیقات دانش آموزان کم ترین تجربه¬ی پژوهشی را بدست می آورند و در بیشتر موارد امر پژوهش اینترتی را به افراد دیگری (کافی نت ها و یا اعضای خانواده) واگذار می کنند.
12.¬ توجه بیشتر مدارس به پیشنهادها و انتقاداتی که والدین نسبت به عملکرد معلمان و سایر کارکنان مدارس بیان می کنند. (در بیشتر موارد نقطه¬نظرهای والدین حاصل گزارش شفاهی دانش آموز از وضعیت آموزشی، پژوهشی و رفاهی مدرسه، معلمان و سایر کارکنان است).
یکی از روش های مفید برای توسعه ی متوازن آموزشی استفاده از وسایل الکترونیکی و کمک آموزشی است. آموزش و پرورش می تواند با استفاده از امکاناتی مانند ایمیل، فاکس، ویدیو کنفرانس و رایانه سرعت و کیفیت انتقال دانش را افزایش داده و شبکه هایی از روابط علمی و تخصصی هم در زمینه ی آموزش و پژوهش ایجاد کند.
گام مهم مجلس برای حرکت به سوی عدالت آموزشی
در مسیر ایجاد عدالت آموزشی اقدام جسورانه ای که دهه گذشته از سوی مجلس محقق شد، نوسازی و مقاوم سازی مدارس بود که البته فعلاً بطور ناقص رها شده است. در کنار اتفاقات مهمی مانند بیمه روستایی، بیمه درمان همگانی، توسعه حمل و نقل ریلی و مسکن مهر، مجلس این مهم را نیز بنا نهاد.
البته تجهیز و تأمین امکانات کمک آموزشی و تأمین نیازهای جاری (سرانه) آموزشگاهها، سهم قابل توجهی از این مهم نیافته است.
پیشنهاد عملی و تعیین کننده
برخی از بنگاههای اقتصادی به عناوین مختلف مالیات پرداخت نمی کنند. بنگاههای زیر نظر برخی از نهادها و آستان قدس با آن که فعالیت اقتصادی صرف دارند، مالیات نمی دهند. با رایزنی و هماهنگی مقامات مختلف نظام، مالیات این دستگاهها اخذ شده و با برنامه ریزی زمان بندی شده، صرف عدالت آموزشی شود.
البته در این مصارف، توزیع متناسب نیروی انسانی، تأمین عادلانه خدمات، امکانات، تجهیزات و فضاهای مناسب و مورد نیاز، محورهای اصلی می باشند که مستلزم برنامه ریزی دقیقی است.
در پایان مجدداً از زحمات دست اندرکاران همایش سپاسگزاری می کنم.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته